Web Analytics Made Easy - Statcounter

 به طور کل و در طول تاریخ، یهودیان صهیونیست در پی‌تصاحب ثروت در سراسر جهان بوده و همچنان هستند و خود را مالک بی‌چون و چرای داشته‌های پیدا و پنهان این کره خاکی می‌دانند. آنان گاه به دنبال طلا و الماس آفریقا، گاه در پی‌تصاحب نفت خاورمیانه و... هستند. یکی از موارد کسب ثروت، به دست آوردن آثار باستانی در سراسر جهان و انتقال آن به کلکسیون و موزه‌های خاندان‌های بزرگ یهودی بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آن‌ها با تصاحب آثار باستانی، دست به تحریف تاریخ نیز می‌زدند. 

دزدان با چراغ، در تودرتوی شهر‌ها و روستا‌های ایران
تاریخ ایران شاهد بر این مدعاست که عوامل و جاسوسان کشور اسرائیل، با حمایت خاندان مستبد سلطنت و دزدان باستان‌شناس غربی، وارد آشفته بازار عتیقه شدند و با فریاد‌های گوش خراش در کوچه پس کوچه‌های شهر‌ها و روستا‌های این سرزمین، به راه افتادند و تا داخل آشپزخانه‌ها، پستوها، انبار اجناسِ اسقاط، بالای طاقچه‌ها، اعماق صندوق خانه‌ها و زوایای خانه‌های مردم از همه جا بی‌خبر نفوذ کردند و به لطایف الحیل، اشیاء قدیمی و گرانبهای خانواده‌های ایرانی را بانازلترین قیمت به تاراج بردند.

آن‌ها با یک طرح کاملاً حساب شده، اکثر کتاب‌های خطی و قرآن‌های نفیس را به یغما بردند و هر جا مسجدی قدیمی، امامزاده، تکیه، قبور متبرکه، تپه‌های باستانی و... بود، مشتی صهیونیست طماع و حریص در لباس عتیقه فروش، بزاز، بقال و گدا، به دزدی در، پنجره، ضریح امامزاده، فرش و منابر قیمتی پرداخته و با اغفال مردم ساده روستا‌ها و متولیان امامزاده‌ها، در‌های قیمتی و باستانی و پنجره‌های اروسی و ضریح‌ها و... را با انوع جدید و به ظاهر تازه رنگ کرده و لعاب زده و ارزان قیمت، معاوضه می‌نمودند و این قبیل اماکن را خالی از هویت می‌ساختند. طبق اسناد به دست آمده از سال ۱۳۲۸ ه-ق/ ۱۲۸۹ ه-ش، یهودیان در شهر‌های اشتهارد، ساوجبلاغ، فیروزکوه، لار، خوار، ورامین، همدان، تخت جمشید، مرودشت، شهرری، گنبدکاووس، ترکمن صحرا، سیلک کاشان، حسنلو، عمارلو، گیلان، مازندران، مارلیک، خوزستان، هفت تپه، لرستان، هرسین کنگاور، کرمانشاه، آذربایجان، زیویه، قپلانتو و غارکرفتو در کردستان و...، دست به حفاری‌های گسترده باستان‌شناسی زدند و اشیای فراوانی را یافتند و به سرقت بردند.

بیشتربخوانید

پسر اشرف پهلوی چگونه پای شبکه قاچاق عتیقه را به ایران باز کرد؟

دولت‌های فرانسه، امریکا، انگلیس، بلژیک و روسیه نیز در چارچوب اعزام گروه‌های علمی باستان‌شناسی، در ایران دست به حفاری و باستان‌شناسی زدند. «در زمان سلطنت ناصرالدین شاه، امتیازنامه‌ای به مدت ۶۰ سال بین دولت ایران و فرانسه به امضاء رسید که بنابر آن هیچ کشور و دولت و گروه علمی، چه ایرانی و چه خارجی، در ایران حق حفاری و کاوش‌های باستان‌شناسانه نداشت. این قرارداد تا ۲۵/۷/۱۳۰۶ هـ. ش، قابل اجرا بود. بعد از آن دوره، دولت فرانسه دولت ایران را ملزم می‌نماید که پرفسور آندره گدار فرانسوی را به سمت مدیرکل اداره باستان‌شناسی ایران منصوب نماید. در اواخر سال ۱۳۰۹ هـ. ش، حفاری تخت جمشید به دست پرفسور هرتسفلد امریکایی آغاز شد و تا دی ماه ۱۳۱۳ هـ. ش، در سمت ریاست هیئت علمی تخت جمشید به کار خود ادامه داد و بعد از آن کار را به اریک. ف. اشمیت امریکایی محول کرد. اما در کنار این غارت آشکار سرمایه ملی ایران، یهودیان صهیونیست به صورت غیر مستقیم و نامحسوس، آثار باستانی ملت ایران را به یغما می‌بردند.» (رشید کیخسروی، دوران بی‌خبری، ج ۱، صص ۹- ۱۰).

«ایوب ربنو»، رهبر یک باند مافیایی قاچاق بین‌المللی
در حفاری‌های باستان‌شناسی، یکی از یهودیانی که آثار باستانی را از فلات ایران به غارت برد، ایوب ربنو است. او یک فرد معمولی یا عادی نبود، بلکه رهبریت یک باند مافیایی قاچاق بین‌المللی آثار باستانی را بر عهده داشت و ۵۰۰ نفر کارگر و ۱۰۰ نفر سر کارگر، برای او کار می‌کردند. نامبرده با این کادر، ضمن برخورداری از کلیه وسایل پیشرفته حفاری، بیش از ۵۰ سال در بیش از ۱۵۰ نقطه و در فاصله سال‌های ۱۳۲۶ هـ. ش لغایت ۱۳۴۰، به طور مشخص در ۱۷ منطقه باستان شناسی، به حفاری تجاری پرداخت. به غیر از منطقه زیویه در منطقه قپلانتو، پاره‌ای از آثار باستانی از پایتخت مانائی‌ها به جای مانده بود که یهودیان و پروفسورگدار از آن با خبر بودند. آن‌ها ۱۰ تا ۱۲ سال با امتیاز رسمی وزارت فرهنگ، در این منطقه مهم باستانی، حفاری تجاری انجام دادند و بدون هیچ صورت جلسه و مانع و رادعی، این منطقه را زیر و رو کردند و تمامی آثارباستانی این منطقه را به تاراج بردند و از آن منطقه، فقط قطعه‌ای در موزه ایران باستان باقی ماند. در منطقه زیویه، روستائیان این منطقه در تمام طول حفاری حضور داشتند، ولی از منقطه قپلانتو و بدون حساب و کتاب، هر شیئی به تاراج می‌رفت!

ایوب ربنو در آغاز و در بین مردم روستایی، به صورت دوره گرد ظاهر و به اوضاع منطقه مسلط شد. او با بهره‌گیری از عوامل گوناگون و البته زرنگی ذاتی، کاری کرد که مردم به ماهیت شوم او پی نبرند! او به محض ورود به زیویه اولین کاری که کرد، این بود که یک درمانگاه برای مردم روستا ساخت! روستایی که درمانگاه و پزشک نداشت و دستیارش اسداللـه - که در طبابت به شیوه حکیم باشی‌ها آشنایی داشت- به زودی در میان اهالی و بیماران جا باز کرد. ایوب برای هزینه سوخت و تعمیر مسجد، بودجه‌ای تعیین نمود و برای تعدادی پیرزن و پیرمرد از کار افتاده و بیوه زنان و اطفال بی‌سرپرست زیویه، مستمری‌هایی برقرار نمود! این مبلغ هر چند ناچیز بود، ولی بعد از دو سال برقرار شد و بعد هنگامی که وی به طور کامل بر اوضاع مسلط شد، همه را به حال خود رها کرد! او سالی چند ماه در زیویه اقامت می‌کرد و هر ساله هنگام مسافرت به زیویه، مرباجات، میوه‌های نایاب و... را سوغات می‌آورد و بین افرادی تقسیم می‌کرد که می‌دانست به دست آوردن دل آنان، او را به مقصودش می‌رساند. اهالی ناآگاه، بی‌سواد وساده دل زیویه، فریب اقدامات ربنو را می‌خوردند. او افرادی که ممکن بود که در آینده باعث دردسرش شوند را معتاد می‌کرد! (رشید کیخسروی، دوران بی‌خبری، ج ۱، ص ۶۷).

کیخسروی همچنین در دوران بی‌خبری، اشاره دارد: «در منطقه زیویه، اسدالله دستیار ایوب ربنو یک مومیایی را در صندوقی مفرقی کشف می‌کند و با کمک چند روستایی و دور از چشم دیگر کارگران و...، این گنجینه را از خاک بیرون می‌آورد. این گنجینه شامل مومیای سفید رنگی بود که اطراف آن را با طوماری پیچیده بودند. اسداللـه صندوق مفرقی را که در واقع تابوت مومیایی بود، به همراه طومار تکه‌تکه کرده و جسد را به کارگران نشان داد. به گفته خود اسداللـه و کارگران حفاری، جسد مومیایی استخوان‌های سفید داشت که این رنگ نشان دهنده وجود طلای بسیار در کنار جسد در صندوق بود و جسد مومیایی سبز رنگ، نشان از وسایل مفرقی در کنار جسد را داشت.

اسداللـه طلا‌هایی که در کنار مومیایی در تابوت بوده را در گوشه‌ای پنهان کرده و بعد از نشان دادن جسد مومیایی سفید رنگ به کارگران و سرگرم کردن آنها، مخفیانه طلا‌ها را به پایتخت انتقال و از ایران خارج کردند. در کنار این ۱۲۰ کیلو طلا، عاج فیل هم جزیی از گنجینه بود که خود اسداللـه در مورد انتقال آنها، اینگونه بیان می‌کند: عاج‌ها بر اثر تماس با هوا و به هنگام بیرون آمدن از زیر خاک، متلاشی می‌شد. پس من به وسیله پنبه‌های آغشته به روغن کرچک، آن‌ها را از زیر خاک بیرون آوردم و آن‌ها را بین پنبه‌ها نهادم و خارج و بوسیله یک یهودی به تهران منتقل کردم و او به ابوالحسن ابتهاج و مهندس محسن فروغی وزیر فرهنگ فروخت.» (رشید کیخسروی، ج ۲، دوران بی‌خبری، ص ۲۳) پروفسور گدار که در زمان رضا پهلوی مدیرکل اداره باستان شناسی ایران بود، رسماً اقرار می‌کند، تمامی طلا‌ها و آثار باستانی زیویه، شامل عاج زیویه کردستان به مبلغ ۷ میلیون تومان را نزد آقایان ایوب ربنو و مهندس محسن فروغی و ابوالحسن ابتهاج مشاهده کرده و خرید قطعاتی از طلا‌های زیویه به مبلغ ۱۷ میلیون تومان توسط ایوب ربنو را دیده و ناظر برفروش آنان به موزه‌های خارجی بوده است.

لو رفتن سرقت عتیقه جات از زیویه و شایعه پراکنی صهیونیست‌ها
در سال‌های نخست حفاری زیویه، بسیاری از باستان‌شناسان خارجی و دانشجویان باستان شناسی به آن منطقه رفتند. در میان این افراد رشید کیخسروی محقق علم تاریخ، پی به اقدامات ایوب ربنو می‌برد و با افشاگری در روزنامه‌های کثیرالانتشار و با کمک دادگستری، مانع از کاوش‌های غیرقانونی این آثار می‌شود. استقبال باستان‌شناسان و دانشجویان خارجی از بازدید این منطقه، سبب وحشت ربنو و مانع اصلی ادامه حفاری آنان بود. بازدیدکنندگان هنگامی که شاهد حفاری غیر حرفه‌ای کارگران ساده روستایی می‌شدند، مانع از ادامه کار آنان می‌گشتند. هم از این روی تکرار اعتراضات آنان، مانع از فعالیت شوم یهودیان می‌شد. یهودیان نیز با رواج شایعه‌ای به این مضمون که گنج عظیمی در زیویه ایران یافت شده که توسط روستائیان قطعه قطعه و بین آن‌ها تقسیم شده و دیگر خبری از آن نیست، به فضاسازی در این باره پرداختند. در پی این رویداد، ترس و وحشتی در میان سیاحان کشور‌های خارجی، نسبت به ایران ایجاد شد! این فضاسازی جهت‌دار، قوانین قضایی و نیز فرهنگ و تمدن ایران را در نظر خارجیان منفور و بی‌ارزش قرار داد. این تبلیغات باعث شد که دیگر باستان‌شناسان تمایلی به دیدار از ایران نداشته باشند، تا یهودیان صهیونیست به راحتی به انجام فعالیت شوم خود بپردازند که در این طریق پروفسور گدار و گریشمن، کمک شایانی به صهیونیست‌ها انجام دادند. (رشید کیخسروی، دوران بی‌خبری، ج ۱، ص).

باند صهیونیستی سرقت اشیاء عتیقه در زیویه، فقط به چپاول، دزدی و نبش قبر اکتفا ننمودند، بلکه با امتیاز رسمی وزارت فرهنگ وقت، مدت ۱۲ سال متوالی و بدون وقفه، در زیویه حفاری نموده و علاوه بر نبش قبور پادشاهان و امرای ماد، ساختمان سه طبقه باستانی زیویه را که از شاهکار‌های معماری عهد باستان بود، ویران نمودند و از بیخ و بن برکندند! (رشید کیخسروی، دوران بی‌خبری، ج ۱، ص ۳۰). اسداللـه در این باره روایت کرده است: تمام این طلا‌ها به ظاهر صورت مجلس می‌شد و نماینده فرهنگ و مالکین و پیش‌نماز و دهبان و تعدادی از ریش سفیدان زیویه، پای صورت مجلس را امضاء می‌کردند، اما ایوب حتی یک مثقال از آن‌ها را تحویل باستان‌شناسی نمی‌داد! در مقابل، وزارت خارجه ایران به این عمل اعتراض و از پلیس اسرائیل درخواست کرد، تا از ورود این اشیاء به اسرائیل جلوگیری کند، ولی متأسفانه اقدام خاصی انجام نگرفت. (ایران و تحولات فلسطین، ۱۳۱۷ – ۱۳۵۷، علی اکبر ولایتی، تهران، وزارت امور خارجه، ۱۳۸۱، ص ۲۲۴).

مقبره زیویه را که اسداللـه نبش کرده و طلاهایش را دزدیده بود، همان قبری است که آقایان پروفسور گدار، گریشمن، پوپ، وان دنبرک، دیاکونوف و ده‌ها ایران‌شناس و مستشرق خارجی و باستان‌شناس ایرانی، در کتاب‌های متعددی که به چاپ رسانیده‌اند، به آن اشاره کرده و کلاً و متفقاً بر این عقیده هستند که تمام طلا‌های زیویه داخل آن بوده و نیز این تاریخ نگاران و محققان، مختصات این گور را دگرگون جلوه داده و خیانت خود را در این باره به اثبات رسانیده‌اند. (رشید کیخسروی، دوران بی‌خبری، ج ۱، صص ۲۹- ۳۰)

پس از حفاری در زیویه، ایوب ربنو از سال ۱۲۶۳ هـ. ش به بعد، تپه هگمتانه در همدان را با کمک دیولافوا حفاری کرد و این افراد سه متر زیر تپه را مورد جست‌وجو قراردادند. (دوران بی‌خبری، رشید، کیخسروی، ج ۲، ص ۳۳). افرادی که در کشفیات باستان‌شناسی به ایوب ربنو کمک می‌کردند، عبارتند از: محسن فروغی، آندره گدار، گریشمن، ابوالحسن ابتهاج، ایرج مافی، شجاع الدین شفا و صوی دورئیل که در ایران کار اقتصادی می‌کرد و به زبان‌های: آلمانی، فرانسه، عربی، انگلیسی و روسی آشنا بود. او نماینده ربنو، سرمایه‌دار عتیقه باز در ایران بود. (دوران بی‌خبری، رشید کیخسروی، ص ۹، ج ۱) مئیر عزری در خاطراتش آورده است: ربنو زاده همدان بود و بدون دانش باستان‌شناسی، دست به حفاری و تجارت اشیاءعتیقه می‌زد. او در زمینه باستان‌شناسی، رایزن شهربانو فرح بود. ایوب در یکی از شهر‌های خراسان، متوجه محراب گرانبهای مسجد می‌شود و در پی تعمیر مسجد، مردم ناآگاه محراب ارزشمند را به ربنو می‌دهند و او آن را به موزه اسرائیل انتقال می‌دهد! (یادنامه مئیرعزری، ج ۲، ص ۲۰۹)

«یعقوب نیمرودی»، از رفاقت با پهلوی دوم تا تجارت اسلحه و عتیقه
کلنل یعقوب نیمرودی، یک یهودی عراقی الاصل بود. او در کودکی و به همراه خانواده، به اسرائیل مهاجرت کرد. با پیوستن به سازمان جاسوسی اسرائیل، در سال ۱۳۳۸. ش به عنوان وابسته نظامی اسرائیل، در ایران و سفارت غیر رسمی آنان کار خود را آغاز کرد. نیمرودی در کنار کار تجارت اسلحه، علاقه شدیدی به اشیاء عتیقه داشت. ارتباط صمیمانه نیمرودی با محمدرضا پهلوی، تعجب بسیاری از رجال حکومت وی را برانگیخت. براساس اسناد به دست آمده، نیمرودی در قاچاق اشیاء عتیقه و آثار باستانی ایران به اسرائیل و کشور‌های غربی، نقشی اساسی داشت و از راه سرقت اشیاء عتیقه توسط نیروهایش در مناطق مختلف ایران، سرمایه کلانی به دست آورد. مئیر عزری در خاطراتش در مورد خانه نیمرودی در اسرائیل می‌گوید: نیمرودی بعد از بازنشستگی از موساد، به تجارت اشیاء عتیقه می‌پرداخت و در اسرائیل، یک خانه کاملاً ایرانی با اشیاء عتیقه و فرش‌های نفیس دارد! (مرتضی، قانون، دیپلماسی پنهان، ص ۳۲۰)

«مئیرعزری»، فروش شاهنامه نفیس به کلکسیون خاندان روچیلد
فرد مؤثر دیگری که در چپاول عتیقه جات ایرانی سهم زیادی داشت و در تمامی حوزه‌های اقتصادی فعالیت می‌کرد، مئیر عزری یهودی اصفهانی الاصل بود. او پس از تأسیس اسرائیل، در کودکی و به همراه خانواده خود به اسرائیل مهاجرت کرده بود و اولین سفیر این کشور در ایران بود. مئیر عزری در خاطرات خود آورده است: پدرم پس از یک دوره طولانی رفاقت با آرمتیاژ اسمیت، به اسرائیل سفر کرد و پس از بازگشت به داد و ستد عتیقه پرداخت. او در سال ۱۹۲۵ م، یک نسخه از شاهنامه فردوسی را که در سه جلد و متعلق به سده ۱۵ یا ۱۶ میلادی و به مینیاتور آراسته بود را به ۳۰۰ تومان خریداری کرد و این دستاورد فرهنگی ایران را به خارج از کشور منتقل و به کلکسیون خاندان روچیلد اضافه نمود. عزری معترف است که تنها یک برگ ۴۰ در ۶۰ سانتی‌متری از این کتاب، در سال ۱۹۷۲ در لندن، به ۲۵۰ هزار لیره استرلینگ به فروش رسید! (یادنامه ص ۲۱- ۲۲) در این میان افرادی به اداره شهربانی وقت اطلاع می‌دهند که این کتاب متعلق به کتابخانه شیراز، یا کتابخانه مجلس شورای ملی است.

در پی آن فرماندار تهران دستور می‌دهد که چنانچه نمایندگان این کتاب را از آن کتابخانه این نهاد بدانند، به این کتابخانه برگردانده خواهد شد. پدر عزری در اعتراض، نماینده خود را نزد رضاخان می‌فرستد. رضاخان دستور می‌دهد که به وی غرامت پرداخت شود و در پاییز ۱۹۲۷ م، این اثر توسط عزری به کلکسیون خاندان روچیلد فروخته می‌شود. مئیرعزری در ادامه این روش پدر، موفق شد یک لنگه درب بسیار ارزشمند که به هنر‌های متنوع شهر اصفهان مزین بود را به اسرائیل منتقل کند. (علیرضا سلطانشاهی، از جولانگاه استر تا وادی صهیون، ص ۱۱۴). در اسناد به دست آمده از دوران پهلوی، یهودیان صهیونیست دیگری مانند: نجات ربیع، نورالله کهن، عزیز ربیع، شیمون رفیع، عزیز حزقیا، رفیع سلیمان و بازرگانان عتیقه خیابان استانبول تهران نیز، به صورت پراکنده در این عرصه فعالیت می‌کردند.

و کلام آخر
یهودیان صهیونیست توانستند با غارت آثار باستانی ایران، هویت و تاریخی جعلی برای خود دست و پا کنند. متأسفانه استبداد و بی‌لیاقتی پادشاهان قجر و پهلوی نیز به آنان کمک کرد، تا مانعی برای دستیازی به ثروت‌های ملی کشورمان، پیش‌روی خود نداشته باشند. با پیروزی انقلاب اسلامی، دست آن‌ها از چپاول منابع و ثروت‌های ایران کوتاه شد و دقیقاً همین موضوع، یکی از دلایل دشمنی صهیونیسم بین‌الملل با جمهوری اسلامی است.

منبع: 

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: خاندان پهلوی رژیم صهیونیستی آثار باستانی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۵۶۹۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تجربه حضور «رویاباف و قاضی» در کانادا/ ماجرای خانم قاضی چیست؟

حسام اسلامی که این روزها برای نمایش مستند تازه‌اش «رویاباف و قاضی» به تورنتوی کانادا رفته تا فیلمش را روی پرده و همراه با تماشاگران جشنواره «هات‌داکس» ببیند، درباره ایده اولیه این مستند به خبرنگار مهر گفت: برای من موضوع حفاری و جستجوی اجناس باارزش قدیمی جذاب بود. در مراحل تحقیق، متوجه شدم مازندران، به طور ویژه سوادکوه یکی از بالاترین آمار قضایی مربوط به حفاری های غیرمجاز را دارد. این پرونده‌ها، فقط به حفاری ختم نمی‌شود، گاهی جرایم دیگر مثل قتل هم در این مسیر رخ می‌دهد یا ریزش چاه یا محل حفاری، باعث مرگ جستجوگر و حفار شده است. درگیری‌های بین حفارها هم خودش ماجرایی است. این پرونده‌ها و این حفاری‌ها، ایده ساخت «رویاباف و قاضی» شد.

این کارگردان در بخش دیگری از صحبت‌هایش با اشاره به نقش پررنگ طبیعت در فیلم گفت: لوکیشن آن منطقه با طبیعت بکر و چشم نواز، بخش دیگری از جذابیت این ماجرا برای من بود. حفاری، گاهی در شهر یا منطقه مسکونی رخ می‌دهد، گاهی در دل طبیعت. طبیعت در چنین حفاری‌هایی یک شخصیت است و هویت دارد. طبیعت با دادن نشانه‌های اغلب مبهم، حفارها را گمراه، ترغیب یا سردرگم می‌کند. افرادی که در طبیعت دنبال گنج می‌گردند، هر سنگ، شی یا درختی برایشان معنا دارد و فکر می‌کنند، اینها نشانه هستند و باید بهشان توجه کرد.

اسلامی در پاسخ به این سوال که «رویاباف و قاضی» درباره مردم و رویاهایشان است، گفت: ما درباره یک موقعیت انسانی صحبت می‌کنیم که ریشه‌ای دیرینه و تاریخی دارد. ما تمدنی باستانی داریم، این رویا و تمایل، برای دستیابی به گنج و میراث و ثروت گذشتگان در بسیاری از ما وجود داشته است. در ادبیات کلاسیک ما، داستان‌های بسیاری با این مضمون وجود دارد. وقتی درباره امروز حرف می زنیم، این تمایل و رویا، تشدید می‌شود. هر چه شرایط اقتصادی سخت‌تر می‌شود، گرایش به این رویا بیشتر می‌شود. مردم فکر می‌کنند، روی زمین نمی‌شود به این خواسته رسید اما زیر زمین می‌شود، آن را دنبال کرد.

کارگردان مستند «پروژه ازدواج» درباره شخصیت خانم قاضی در مستند «رویاباف و قاضی» گفت: من نمی‌دانستم در سیستم قضایی، قاضی خانم داریم. مجوزهای لازم برای فیلمبرداری در منطقه را گرفتیم، روز اول، متوجه شدم قاضی پرونده های میراث فرهنگی یک خانم است. ایشان بسیار مسلط بود، برای اولین بار در طی سال‌های کارم، با چنین شخصیتی مواجه شدم که این قدر مقابل دوربین راحت بود و خیلی سریع، با حضور ما در دفترش، کنار آمد. در یک فضای مردانه و سختگیر قضایی، همه با احترام به خانم قاضی نگاه می‌کردند و ایشان محل رجوع و بسیار دقیق و حرفه‌ای بود. این نکته برایم جذاب بود.

اسلامی با توجه به نمایش مستند «رویاباف و قاضی» در جشنواره‌های «هات‌داکس»، «ایدفا» و «تروفالس» و واکنش تماشاگران به حضور شخصیت قاضی خانم گفت: برای مخاطبان جالب بود که در ایران قاضی خانم فعالیت می‌کند، آنها تحت تاثیر فیلم و این شخصیت بودند. هم مخاطبان ایرانی خارج از کشور و هم تماشاگران خارجی، درباره این شخصیت سوال می‌پرسیدند و یکی از نکات جذاب فیلم، برایشان حضور، اقتدار و تسلط او بر کارش بود. به نظرم، فهم جامعه ایرانی و مسایل اجتماعی آن ساده نیست و با یک جمله و کلمه نمی‌شود درباره رخدادها، شخصیت‌ها و موقعیت‌ها صحبت کرد.

کارگردان «متهمین دایره بیستم» در پایان درباره لحن و فضای فیلم تازه‌اش «رویاباف و قاضی» گفت: یکی از جذابیت‌های فیلم برای تماشاگران در جشنواره‌هایی که «رویاباف و قاضی» در آن روی پرده رفت، لحن طنزآمیز و فضای آن بود. موضوع اجتماعی و حال و هوای شخصیت‌ها جدی و گاه تلخ است، اما فیلم از نظر مخاطبان سرخوش و طنازانه است. لحن طنز فیلم را می‌گرفتند، آن را دوست داشتند و در تمام نمایش‌ها، واکنش نشان می‌دادند. امیدوارم در ایران هم، مخاطب با فیلم ارتباط برقرار کند. «رویاباف و قاضی» پر از حس‌های متفاوت و رنگارنگ است، نه لزوما شکست و تلخی.

مستند «رویاباف و قاضی» فیلم تازه حسام اسلامی، روایتی است از تلاش مردم منطقه سوادکوه برای یافتن گنج. «رویاباف و قاضی» دوشنبه ۱۰ و پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه در جشنواره «هات داکس» کانادا روی پرده رفت و از آن استقبال شد.

«رویاباف و قاضی» آبان ۱۴۰۲ در جشنواره «ایدفا» به عنوان تنها فیلم ایرانی تولید شده در ایران، نمایش داده شد، این مستند پس از آن در جشنواره «تروفالس» میسوری آمریکا روی پرده رفت و اکران در «هات داکس» سومین حضور بین‌المللی این مستند است.

این مستند، به زودی در جشنواره ژان روش پاریس و میلینیوم ورشو، نمایش داده خواهد شد.

عوامل مستند «رویاباف و قاضی» عبارتند از کارگردان: حسام اسلامی، فیلمبردار: حامد حسینی سنگری، تدوین: افسانه سالاری، صداگذار: مهرشاد ملکوتی، موسیقی: یونس اسکندری، تهیه‌کننده: حسام اسلامی.

حسام اسلامی، پیشتر مستندهای «محاکمه مصدق»، «پروژه ازدواج»، «متهمین دایره بیستم» و ... را کارگردانی کرده است.

کد خبر 6094478 آروین موذن زاده

دیگر خبرها

  • هشدار نسبت به کلاهبرداری از مردم در پوشش خرید و فروش عتیقه
  • گنجینه‌ای به نام سرمایه اجتماعی
  • (تصاویر) روستای تاریخی فهرج؛ گنجینه‌ای از جلال و شکوه ایران
  • تجربه حضور «رویاباف و قاضی» در کانادا/ ماجرای خانم قاضی چیست؟
  • اجرای ۱۸ طرح ابنیه فنی و پل در محور‌های مواصلاتی
  • برگزاری مراسم شهادت امام جعفر صادق (ع) در ۲۷ بقعه متبرکه
  • فیلم| دستگاه حفر تونل (TBM) چگونه کار می‌کند؟
  • زمان بهره برداری از خط ۱۰ مترو تهران اعلام شد
  • زمان بهره برداری از خط ۱۰ متروی تهران اعلام شد
  • عملیات حفاری خط ۱۰ متروی تهران